سپیناسپینا، تا این لحظه: 11 سال و 12 روز سن داره

سپینا تک ستاره ی آسمان زندگیم

اسفند ۹۸😨

1398/12/12 13:18
نویسنده : فرشته
105 بازدید
اشتراک گذاری
۹۸/۱۲/۱۲دوشنبه.سلام عزیز دلم که این روزا همش داری آتیش میسوزونی تو خونه😬.

متاسفانه این روزا خبرای خوبی نیست یه ویروس کوچیک(کرونا😈) همه ی زندگی ها و آرامش و...خلاصه همه چیزمون و ریخته به هم😓 مدارس تعطیله و مثل زمان جنگ شماها هم تو خونه از طریق شبکه آموزش درس می خونید😣.من شما و خودم و تو خونه قرنطینه کردم و بابا هم که مجبور به بیرون رفتنه وقتی میاد خونه همه جا رو ضد عفونی می کنیم اینقدر از الکل استفاده کردم همه جا برق میزنه😍و تازه کشف کردم که چقدر الکل راحت همه چیز و از بین میبره😉

خلاصه که روزهای سختیه 😯

شنبه ۹۸/۱۲/۲۴.سلام دوباره عزیزم چند روز بیشتر به پایان زمستان و اومدن بهار نمونده ولی همچنان تو خونه ایم و به قول معروف قرنطینه😣.برای من اینروزا حوصله سربر نیست چون سر خودم و گرم می کنم ولی برای شما و بابا چرا،البته که چند روزیه یه کاری رو بهت محول کردم و خودتم که عاشق این کاری اونم "پخت نان خانگیه"چنان جو نانوا بودن می گیردت که حتی منم قبول نداری تازه به ما هم می گی من نون هام و می فروشم از حق نگذریم خیلی هم خوشمزه میشه مثل نون تافتونه😀.الان که دارم برات می نویسم هم داری از طریق تلویزیون درس یاد می گیری...
دیروز تولد مامان بود و از چند روز قبل همش بابا رو میبردی تو اتاق و بهش پیشنهاد میدادی که چه کارایی بکنه و حتی پول هات و داده بودی به بابا و ازش خواسته بودی برام انگشتر بخره،اینکه سپینا که اینقدر پول دوسته الان داره بخاطر مامان ازش میگذره خیلی ارزشمند بود و روز پنج شنبه بابا ظهر که اومد خونه با یه کیک کوچولو و یه انگشتر خوشگل اومد خونه و به قول خودت که می گفتی کلی هیجان زده ام چون شاید فکر نمی کردی بابا پیشنهادت و قبول کنه و واسه همین چشمات از خوشحالی برق میزد😍.
ممنونم ازت دختر مهربون که همش دوست داری مامان و بابا رو خوشحال کنی❤.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)