شهریور ۱۴۰۲
چهارشنبه ۱۵ شهریور.سلام دخترم ببین اوضاع چطور شده که دیگه چند ماه یکبار میام می نویسم من که قبلا روزانه و گاهی هفتگی می نوشتم الان شده ماهانه دلیلشم فقط مشغله ست.
عزیزم یکماهی میشه که داری میری مدرسه چون اینجا از ۳ آگوست که فکر کنم ۱۵ مرداد بود مدرسه ها باز شد و یکماهی هست که مشغولی.
منم که از آوریل فکر کنم اردیبهشت بود که وارد یک مدرسه ی مونته سوری شدم و بعد از دو هفته دوره الان کلاس خودم و دارم و الانم سر کلاسم که دارم برات می نویسم ولی زمان استراحتمه.
بابا دو ماهی پیشمون نبود و الان حدود ده روزه که دوباره برگشته وای خیلی دلتنگش بودیم و از وقتی برگشته فهمیدیم چقدر حضورش ضروریه کنارمون.تو مدتی که بابا نبود با من می اومدی سر کار و باهام همکاری کردی چون تو خونه تنها بودی.
الانم صبح ها ساعت ۷/۵ از خونه میزنیم بیرون میذارمت مدرسه و خودم میرم سر کار ساعت ۳ با اتوبوس برمی گردی خونه و منم ۴ کارم تموم میشه تا برسم خونه ۴/۵ _۵ میشه.
خدا رو شکر خوبه که سرم به کار گرمه و کمتر دلتنگی میاد سراغم.